تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ایل بزرگ قشقاییو آدرس mirzaie.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد
در سالهای پس از مشروطیت که رهبری ایل قشقایی بر عهده اسماعیل خان صولت السلطنه (سردار عشایر) و بعد از آن با پسرانش بوده است. این ایل نقش هایی در امور سیاسی ایران بر عهده داشته است. و از میان مردم ایل قشقایی گروهی به نام نمایندگان مردم ایل در مجالس مقننه کشور حضور داشته اند. نگاهی گذارا به این مجالس ملی و نقش نمایندگان قشقایی در آن ها خواهیم داشت و در پی آن در جستجوی کارنامه این نمایندگان برای مردم ایل خواهیم بود.
مجالس دورهی مشروطه (مجلس اول تا پنجم شورای ملی)
پس از امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه، سران مشروطه گرد آمده و علی رغم کارشکنی های عناصر مرتجع که هنوز به دوام و بقای رژیم استبداد امیدوار بودند ، به بحث پیرامون مقدمات تشکیل مجلس مشغول شدند. بدین سان از بین سران مشروطه و حاضرین مجلس موقتی تشکیل شد. این مجلس موقتی تا تشکیل مجلس منتخب، هفتهای دو روز تشکیل جلسه داد و از طرف این مجلس دوازده نفرمأمور نوشتن نظامنامه انتخابات مجلس شدند. ، انتخابات تهران در 25 شهریور 1285ش/27 رجب 1324ق/16 سپتامبر 1906م، آغاز شد.
سرانجام نظامنامه انتخابات تدوین و روز 13 رجب سال 1324 قمری به امضای مظفرالدین شاه رسید. پس از تدوین نظامنامه، انتخابات در 25 شهریور 1285ش/27 رجب 1324ق/16 سپتامبر 1906م، در تهران برگزار شده و 60 وکیل از سوی تهرانی ها عازم مجلس شورای ملی شدند. کمی بعد انتخابات در دیگر شهرستان ها هم برگزار شد.
اولویت داشتن تهران بر دیگر شهرستان ها در اولین قوانین داخلی مصوب مجلس شورای ملی خود را نشان داد: « منتخبین تهران لدی الحضور حق انعقاد مجلس را داشته، مشغول مباحثه و مذاکره می شوند. رای ایشان در مدت غیبت منتخبین ولایات به اکثریت مناط اعتبار و اجراست.«
سرانجام اولین انتخابات مجلس در تاریخ ایران آغاز گردید. این انتخابات دارای چند ویژگی خاص بود؛ مطابق نظامنانهی انتخابات، انتخابات به صورت صنفی ـ طبقاتی برگزار شد و طبقات ششگانهی شاهزادگان قاجاری، علما و طلاب، اعیان و اشراف، ملاکین، فلاحین، بازاریان و تجار و اصناف نمایندگان خود را به مجلس فرستادند.
انتخاب شوندگان میبایست صاحب ملکی که هزار تومان قیمت داشته باشد و تجار نیز صاحب حجره و تجارتخانه بوده و اصناف نیز دارای کار صنفی و دکاندار باشند. عمر مجلس شورای ملی دوسال تعیین شده بود.
یکی از اقدمات مهم مجلس اول شورای ملی تصویب متمم قانون اساسی بود که در آن نقش علما و مذهبیون و در رأس آنها شیخ فضلالله نوری بارز بود. این امر نشان میداد که روحانیون اگر چه به طرفداری از مجلس پرداخته بودند ولی این بدان معنا نبود که مصوبات آن بر خلاف واقعیات جامعهی اسلامی باشد. بنابراین نظارت پنج تن از مجتهدان بر مصوبات مجلس سبب میگردید تا مجلس بیشتر شکل بومی و اسلامی به خود بگیرد. مجلس اول توانست لوایح زیادی به نفع مردم به تصویب رساند و خود را نهادی ضد استبداد و ضداستعماری معرفی کند. این امر باعث گردید تا استبداد داخلی به کمک استعمار خارجی بر آن شوند تا به مقابله با مجلس برخیزید به همین سبب در مورخهی 2 تیر 1287 لیاخوف روسی مجلس را به توپ بست و دورهی استبداد صغیر آغاز گردید.
اولین نماینده ایل قشقایی در مجلس اول
بر اساس قانون انتخابات به پنج ایل بزرگ کشور- 1.شاهسون، 2. قشقایی، 3. خمسه، 4.ترکمن و 5. بختیاری- اجازه داده شده بود که هر کدام یک نماینده به مجلس بفرستند ، بنابراین، هر یک از این ایل ها نماینده ی خود را به مجلس شورای ملی اعزام کرد. از سوی ایل قشقایی میرزا فرج الله میرپنجه که نقش به سزایی در گرایش صولت الدوله و دیگر افراد ایل قشقایی به مشروطیت ایفا کرده بود، به عنوان نماینده ی ایل قشقایی به تهران اعزام شد اما به دلیل به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد صغیر وی نتوانست به مجلس راه یابد. با وجود این، بارها از سوی قشقایی ها در موارد مختلف موضع گیری نمود.
مجلس دوم ملی:
دومین دورة قانونگذاری پس از یک سال و ۴ ماه و ٢١ روز فترت در تاریخ ٢۴ فروردین ماه ١٢٨٨ خورشیدی مطابق با دوم ذیقعده ١٣٢٧ افتتاح شد. و به دنبال اولتیماتوم دولت روس در ٣ دیماه ١٢٨٩ خورشیدی منحل شد.
با فتح تهران و خلع ید محمدعلی شاه تشکیل شد. در انتخابات مجلس دوم انتخابات صنفی لغو شد. در این دوره از مجلس دو حزب دموکرات و اعتدالیون اجتماعیون سربرآوردند که حزب اول افکاری اصلاحطلبانه، تندرو غربگرایانه داشت و در اقلیت ولی مؤثر بود و حزب دوم محافظهکار و خواستار اصلاحات تدریجی و جزء اکثریت مجلس بود. ترکیب طبقاتی مجلس دوم به گونهای بود که طبقهی اشراف و اعیان قدرت خویش را در شکل جدید (دولت مشروطه) بازیافتند. لغو انتخابات طبقاتی و صنفی سبب گردید نمایندگان اصناف، طلاب و تجار از دور رقابت خارج شوند. علما با وجود حضور مجتهدان طراز اول چون بهبهانی و طباطبایی از کمترین نفود برخوردار بودند و 24 درصد ترکیب جمعیت مجلس را تشکیل میدادند.
در دور دوم مجلس محمد کریم خان کشکولی ، فرزند مهدی قلی خان، از خوانین ایل کشکولی در دومین دوره ی مجلس شورای ملی از طرف ایل قشقایی به مجلس را یافت. وی در مجلس علیه انحصار طلبی بختیاری ها که بعد از تصرف تهران نفوذ فراوانی کسب کرده بودند به دولت هشدار داد، و در موضوع اختلافات دولت با صولت الدوله نقش سازنده ای به عهده گرفت و با تلاش وی ایلخان حاضر شد که مسئولیت تامین جاده های شیراز به بندر بوشهر را بر عهده گیرد.
مجلس سوم:
این دوره، پس از سه سال فترت در تاریخ ١۴ آذرماه ١٢٩٣ خورشیدی مطابق با ١٧ محرم ١٣٣٣ توسط احمد شاه قاجار افتتاح گردید. دورة سوم مجلس شورای ملی به علت شروع جنگ جهانی اول بیش از یک سال دوام نیافت مهم ترین تغییر در انتخابات این دوره، همگانی شدن حق رأی بود؛ بدان معنی که تمام اقشار جامعه که واجد رأی دادن بودند میتوانستند در انتخابات شرکت کنند.
در مورد ترکیب طبقاتی مجلس سوم شورای ملی باید گفت با آنکه حدوداً نیمی از وکلای مجلس را مالکان تشکیل میدادند، ولی درصد نمایندگان روحانی به 31 درصد افزایش یافت. این امر به دلیل تشکیل حزب تندرو هیئت علمیه توسط طبقهی روحانیون بود. تشکیل حزب مذکور آخرین حرکت مذهبیون برای مقابله با غربگرایی و رواج اندیشههای سکولار و ضداسلام بود. مهمترین اهداف حزب هیئت عملیه حمایت از فقرا، حفظ شریعت، هماهنگی قوانین با مقتضیات ممکلت و مخالفت با قوانین بیگانه با اسلام بهویژه اصلاح قانون عدلیه و لایحهی قانون جزا بود.
عمر مجلس سوم شورای ملی بسیار کوتاه بود و با گسترش شعله های جنگ جهانی اول به ایران و ورود بیگانگان به خاک کشور تعطیل شد. در بررسی عملکرد سه مجلس نخست دوران مشروطه روشن میشود که مجلس نتوانست به اهدافی که در ابتدای تأسیس مطرح ساخته بود دست یابد. عواملی که سبب گردید تا مجلس نتوان کارویژهاش را به انجام رساند عـبارت بودند از: ضعف اقتصادی کشور، بروز هرج و مرج و اغتشاشات داخلی، دخالتهای گستردهی دولتهای روس و انگلیس در مسائل داخلی ایران، بروز جنگ جهانی اول و کنارهگیری و کنارگذاشته شدن طبقهی روحانیون که سکان واقعی جامعه را در دست داشتند از جریان امروز این عوامل در نهایت سبب شد عمر یکسالهی مجلس سوم پایان یابد. در حالی که مشکلات عدیدهی اقتصادی و سیاسی گریبان گیر جامعه بود. بدین ترتیب مجلس سوم کمتر از یک سال دوام یافت
مجلس چهارم
این دوره پس از ۵ سال و هفت ماه و هشت روز فترت در اول تیرماه ١٣٠٠ خورشیدی مطابق با ١۵ شوال ١٣٣٩ توسط احمدشاه قاجار گشایش یافت و در ٣٠ خرداد ١٣٠٢ (٧ ذیقعده ١٣۴١) پایان یافت. تفاوت مجلس چهارم با ادوار قبلی در آن بود که در این دوره، انتخابات سیر قانونی و طبیعی خود را از دست داد و مسائل حادی که مجلس چهارم با آن مواجه بود سبب گردید تا مجلس اندک اقتدار پیشین خود را از دست بدهد. کودتای اسفند 1299، انعقاد قرارداد ننگین 1919 و سربرآوردن سردارسپه(رضاخان میرپنج) سبب گردید تا مجلس زمان امور را از دست بدهد.
در ترکیب طبقاتی مجلس چهارم نشان دهندهی کاهش تعداد و اقتدار نمایندگان طبقهی روحانیون بود. نمایندگان این طبقه 23 درصد جمعیت مجلس را تشکیل میدادند که در مقایسهی با سهم 31 درصد دورهی قبلی روندی نزولی طی کرده بود. رشد نظامیگری و دخالتهای این طبقه در انتخابات مجلس سبب گردید تا این سیر نزولی همچنان ادامه یابد. در تاریخ 30 خرداد 1302 شمسی مجلس چهارم پایان یافت
مجلس پنجم
پنجمین دورة قانونگذاری در تاریخ ٢٢ بهمن ماه ١٣٠٢ خورشیدی مطابق با ۵ رجب ١٣۴٢ ق افتتاح شد. در این دوره بود که سلطنت قاجاریه منحل شد و مجلس مؤسسان در ٢١ آذرماه همان سال سلطنت را به پهلوی داد. مجلس پنجم در تاریخ ٢٢ بهمن ١٣٠۴ خاتمه یافت. روز نهم آبان 1304 باتصویب ماده واحدهای در مجلس شورای ملی ایران، رسماً انقراض سلسله قاجار اعلام شد.
احمدشاه قاجار آخرین پادشاه این سلسله در دو سال آخر عمر خود به خاطر از دست دادن تدریجی اکثر اختیارات خود رهسپار اروپا شده و زمام امور کشوررا به رضاخان ـ سردار سپه و نخست وزیرـ سپرده بود.رضاخان در غیاب شاه روز به روز موقعیت خود را بیشتر تحکیم بخشید و در عین حال کوشید تا با تبلیغات گستردهای علیه احمدشاه، او را نسبت به سرنوشت مملکت لاقید و بیاعتنا نشان دهد. .
در سال 1302 شمسی، صولت الدوله به عنوان نماینه مجلس از شهرستان جهرم وارد مجلس شورای ملی شد. گفته می شود که این وکالت نوعی تبعید برای ایلخان از طرف رضاخان بوده است. اما تاکنون اطلاعاتی در مورد کاندیدا شدن و نحو انتخاب این دوره منتشر نشده است. در غیاب ایلخان پسرش محمد ناصرخان اداره امور ایل را عهده دار شد. صولت الدوله از جمله کسانی بود که به پادشاهی رضاشاه و تاسیس سلسله پهلوی رای داد.
در سال 1304 شمسی رضاخان با خلع سلطنت قاجاریه و با تصویب مجلس موسسان به عنوان شاه پهلوی حکومت ایران را به دست گیرد. در آذر 1304، از سوی مجلس مؤسسان سلطنت دایمی در ایران به رضاخان و خانوادهاش واگذار شد. این واگذاری دو هفته پس از اعلام انقراض سلسله قاجار و به دنبال تشکیل جلسه و تغییر اصول 36، 37، 38 و 40 متمم قانون اساسی صورت گرفت. خبر این انتصاب، روز 23 آذر توسط میرزا حسن خان مشارالملک ـ وزیر خارجه وقت ـ به تمام سفارتخانههای ایران ابلاغ شد.
24 آذر ماه ، رضاخان در مجلس شورای ملی حضور یافت و مراسم تحلیف به جای آورد و روز 25 آذر بر تخت سلطنت نشست، اما مراسم جشن تاجگذاری به اردیبهشت سال بعد موکول شد. روز 8 بهمن همان سال نیز، فرمان ولیعهدی محمدرضا ـ فرزند ارشد رضاخان ـ صادر شد. رضاخان، روز چهارم اردیبهشت 1305 در تهران تاجگذاری کرد. در مراسم تاجگذاری وی که در کاخ گلستان برگزار شد، مقامات بلندپایه لشکری و کشوری، صاحب منصبان ارشد، اعیان، فئودالها، نمایندگان تجار و اصناف و برخی سفیران خارجی با لباس رسمی ـ جبه ترمه ـ شرکت داشتند.
صولت الدوله همانند سایر مردان آن روزگار در چشن تاجگذاری او حضور یافت. محمد ناصر خان که به صورت ظاهری سرپرستی ایل قشقایی را بر عهده داشت، نیز با سیاست شاه جدید، وادار به ترک منطقه شد و به عنوان نماینده ایل قشقایی در مجلس شورای ملی انتخاب و رهسپار تهران شد و به عبارت بهتر تبعید شد و در کنار پدر در تهران اقامت گزید.
در همین دوره حکمی صادر شد که نماینده های مجلس بدون اجازه شاه حق خروج از تهران را ندارند. و در همین ایام خلع سلاح عشایر و از جمله ایل قشقایی در برنامه دولت قرار گرفت و حدود 70 هزار اسلحه از میان مردم جمع آوری به مقامات دولتی تحویل داده شد.
مجالس دوران رضاشاه
مجلس ششم
دورة ششم قانونگذاری در تاریخ ١٩ تیرماه ١٣٠۵ خورشیدی مطابق ٣٠ ذیحجة ١٣۴۴ توسط رضا شاه افتتاح و در تاریخ ٢٢ مرداد ماه ١٣٠٧ (٢۶ صفر ١٣۴٧) پایان یافت. در این دوره مجموعاً ٢٧۶ جلسه تشکیل شد.
مجلس ششم اولین مجلس شورای ملی در دورهی پهلوی به حساب میآید. با آغاز انتخابات مجلس ششم مبارزات انتخاباتی اگرچه به صورت محدود و در سطح مطبوعات و افکار عمومی جریان داشت با این حال دیگر از حضور احزاب و گروهها خبری نبود در اولین انتخابات دورهی رضاشاه، در شهرستانها نظامیان و امرای لشکر و فرماندهان پادگانها دخالت گستردهای داشتند و وکلایی را روانه مجلس کردند که بیشتر آنها را ساکنان حوزهی انتخابیهی خودشان نیز نمیشناختند. رضاشاه اجازه داد شخصیتهای مخالفی چون مدرس وارد مجلس شوند؛ اگرچه این عمل در دورههای بعدی مجلس هیچ گاه تکرار نشد و در تمامی ادوار مجلس اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان دورهی پهلوی تغییر نمیکردند. هرگونه مخالفت نمایندگان با رضاشاه دو پیامد داشت یا میبایست قید مجلس را میزدند و یا در صورت پافشاری جانشان را از دست میدادند.
در انتخابات دورهی هفتم شورای ملی تحول عمیقی در انتخابات ایجاد شد. تقلب در انتخابات در این دوره تا حدی پیش رفت که بعضی از نمایندگان از پذیرش نمایندگی با وجود رأی آوردن در انتخابات امتناع کردند. فرمایشی بودن انتخابات به قدری رسوا و مفتضح بود که آیتالله مدرس که مورد قبول و علاقهی عامهی مردم بود حتی یک رأی هم به نام او از صندوق بیرون نیامد و در اعتراض به این وضع گفت: « به فرض که مردم به من رأی ندادهاند، پس آن یک رأی که خودم دادهام کجاست».
هفتمین دورة قانونگذاری در تاریخ ١۴ مهرماه ١٣٠٧ خورشیدی مطابق با ٢١ ربیعالثانی ١٣۴٧ هـجری قمری افتتاح و در تاریخ اول آبان ١٣٠٩ (٣٠ جمادی الاول ١٣۴٩) پایان یافت.
قانون متحدالشکل شدن لباس در 4 دی 1307 در مجلس شورای ملی دوره ششم به تصویب نمایندگان رسید. قبل از تصویب این قانون رضا شاه به تأسی از کشور همسایه ترکیه اقداماتی برای متحدالشکل کردن لباس در کشور صورت داده بود. در آغاز به وزرا، نمایندگان مجلس، مدیران و رؤسای دوایر دولتی و کارمندان دولت تکلیف شده بود لباس متحدالشکل بپوشند و کلاه لبهدار (که به کلاه پهلوی شهرت داشت) بر سر بگذارند؛ و نیز دستور داده شده بود تا محصلین و دانش آموزان مقاطع مختلف مدارس نیز اونیفورم ویژهای به رنگ خاکی که شامل یک نیم تنه و شلوار میشد، بر تن کنند و کلاه پهلوی بر سر نهند. به تدریج پوشیدن لباس متحدالشکل به دیگر اقشار مردم نیز تکلیف شد.
در پائیز سال ۱۳۰۷ بین عشایر بویر احمد و نیروهای دولتی جنگ سختی درگرفت که سر آغاز رشته برخوردهای خونین فارس محسوب میشود .علت بروز این درگیری یا به عبارت بهتر بهانه ی بروز آن اختلافی بود که بر سر مالکیت املاک مَمَسَنی پیش آمده بود . در تهران صولت الدوله را به اتهام تحریک بویر احمدیها به شورش و اغتشاش و به عنوان یکی از مسببین جنگ " دورَگ مَدُو " بازداشت کردند . در بازجوییها و تحقیقاتی که تحت سرپرستی سرتیپ حبیب الله خان شیبانی ازایشان به عمل آمد " شیبانی " نظر داد که "صولت الدوله" در این جریان هیچگونه مداخله ای نداشته و امرای لشکر فارس برای پرده پوشی بر بیکفایتی خود این اتهامات را بر او وارد ساخته اند . صولت الدوله با وساطت " مستوفی الممالک " از زندان " دژبانی" آزاد می شود. این اولین نشان دادن قدرت رضا شاه به ایلخان بود. و اولین بار بود که ایلخان در زندان بود .
رضاشاه ، نوروز سال ۱۳۰۸را با نگرانی و اضطراب آغاز کرد . زیرا بزرگترین شورش مسلحانه علیه حکومت او در آخرین روزهای اسفندماه سال ۱۳۰۷ شکل گرفته و بسرعت توسعه می یافت . در آخرین هفته اسفندماه افراد ایل قشقایی بسرپرستی علی خان سالار حشمت ، برادر سردار عشایر ( صولت الدوله ) که چندماه قبل از آن دستگیر و زندانی شده بود دست به شورش زده و عملا شیراز را محاصره کرده بودند
شورش فارس در تابستان 1309 و از بویر احمد آغاز شده بود و گویا به بویر احمد نیز میبایست خاتمه یابد . در طول مدتی که از جنگ " دورَگ مَدُو" گذشته بود عشایر آن سامان به اختیار خویش بودند .حبیب الله خان شیبانی بر خلاف نظر و صلاحدید روسای قشقایی حاضر در اردو که به دلیل آشناییشان با شیوه های جنگ عشایری ، تعقیب شورشیان بویر احمد را در درون تنگ ، دور از احتیاط میدانستند تصمیم به تعقیب آنان گرفت . در سحرگاه ۱۳ مرداد ۱۳۰۹ نیروهای نظامی با وظایفی که در ذیل می آید وارد " تنگ تامرادی " شدند
تعدادی چریک قشقایی به سرپرستی ناصرخان قشقایی ، مرکب از چریکهای کشکولی درمعیت الیاس خان ، اسفندیار خان ، جهانگیر خان و ابوالفتح خان کشکولی و چریکهای فارسیمدان و غیره که حدود پانصد نفر میشدند همراه قوای شیبانی بودند نیروی نظامی در این درگیری شکست سختی را متحمل شد.
صولت الدوله در این دوره همراه با محمد ناصرخان پسرش در تهران و عضو مجلس شورای ملی بودند.
دوره هشتم
هشتمین دورة قانونگذاری در تاریخ ٢۴ آذرماه ١٣٠٩ خورشیدی مطابق ٢٣ رجب ١٣۴٩ هـ . ق) افتتاح و در تاریخ ٢۴ دی ماه ١٣١١ (١٧ رمضان ١٣۵١) خاتمه یافت.
در سال 1310 ﻫ.ش صولت الدوله و ناصرخان باز هم به عنوان نماینده ی مجلس در دوره ی هشتم به تهران فراخوانده شدند. و در همان سال سرهنگ زندیه خلع سلاح ایل قشقایی را آغاز کرد و سرهنگ شاکر نیز به سمت حکومت نظامی ایل قشقایی تعیین گردید
در شهریور ۱۳۱۱ " مستوفی الممالک " در گذشت. با مرگ وی یکی از عوامل موثری که تا آن زمان حتی الامکان مانع از تندرویها و تصفیه حسابهای رضاشاه با دیگر شخصیتهای پُر نفوذ زمان
گردیده بود از صحنه خارج شد . دو روز بعد " علی منصور " وزیر داخله در جلسه هشت شهریور ۱۳۱۱ مجلس شورای ملی لایحه سلب مصونیت اسماعیل خان صولت الدوله و ناصرخان را به تصویب مجلس رساند و آنان بازداشت شدند .صولت الدوله قشقایی پس از چند ماه زندان در مرداد ۱۳۱۲ در زندان در گذشت. یک ماه بعد پسرش ناصرخان از زندان آزاد و به قریه " آدران " در شهریار تبعید شد .
دوره های هفتم و هشتم هر چند که ایلخان و پسرش عنوان نمایندگی را در مجلس داشتند، اما آن ها هر دو در تهران تحت نظر بودند، و حتی حق خروج از تهران را بدون اجازه نامه کتبی رضاشاه را نداشتند. و برای ایل نیز این دوره از سیاه ترین و سخت ترین دوران زندگی عشایر بود، که تحت فشار و ظلم و چپاول مامورین انتظامی حاکم بر ایل بودند. و خاطره های اسکان اجباری در زمستان های پربرف و آتش زدن چادرها و بر داشتن روسری زنان خود توسط مامورین انتظامی بودند.
دورة نهم:
نهمین دورة قانونگذاری در تاریخ ٢۴ اسفندماه ١٣١١ خورشیدی برابر با ١٨ ذیقعده ١٣۵١ افتتاح شد. طرح تأسیس دانشگاه تهران در این دوره تصویب شد. دورة نهم در تاریخ ٢١ فروردین ماه ١٣١۴ (٧ محرم ١٣۵۴) پایان یافت. در این دوره از ایل قشقایی کسی به نمایندگی در مجلس شورای ملی حضور نداشت.
دوره دهم:
دهمین دورة قانونگذاری روز پنجشنبه ١۵ خرداد ماه ١٣١۴ خورشیدی برابر با ۴ ربیعالاول ١٣۵۴ هجری قمری افتتاح شد و در ٢٢ خرداد ماه ١٣١۶ ش (٣ ربیعالثانی ١٣۵۶) پایان یافت.
در سال 1313 ﻫ.ش نیز با تصمیم رضاشاه مبنی بر لغو نمایندگی ایل ها درمجلس، حوزه ی انتخابی ایل قشقایی همانند سایر ایل ها منسوخ شد. و ایلات از حق انتخاب نماینده برای مجلس محروم شدند که محرومیت آن ها تا کنون ادامه دارد.
دوره یازدهم:
یازدهمین دوره در ٢٠ شهریورماه ١٣١۶ خورشیدی مطابق با ۵ رجب ١٣۵۶ افتتاح و در تاریخ ٢٧ شهریور ماه ١٣١٨ (۴ شعبان ١٣۵٨) پایان یافت. و ایلات ایران، از جمله ایل قشقایی، نماینده ای در مجلس نداشت.
دوره دوازدهم:
دوازدهمین دورة قانونگذاری در تاریخ ٣ آبان ١٣١٨ خورشیدی مطابق با ٢١ رمضان ١٣۵٨ افتتاح شد و در ٩ آبان ١٣٢٠ (٩ شوال ١٣۶٠) خاتمه یافت. در شهریور همین سال بود که ایران به اشغال نیروهای متفقین درآمد و رضا شاه از سوی انگلیسی ها وادار به استعفا گردید و سلطنت به پسرش محمدرضا واگذار شد.
مجالس دوران محمدرضاشاه تا کودتای 28 مرداد 1332
دوره سیزدهم:
سیزدهمین دورة قانونگذاری در تاریخ ٢٢ آبان ماه ١٣٢٠ خورشیدی مطابق ٢٣ شوال ١٣۶٠ توسط محمد رضا شاه پهلوی افتتاح و در تاریخ اول آذر ١٣٢٢ (٢۴ ذیقعده ١٣۶٢) پایان یافت.
پس از اشغال ایران توسط متفقین، در کشور حکومت نظامی حاکم شد. این امر سبب نارضایتی مردم و انتقاد از اوضاع شد. سرانجام در 25 شهریور 1320 فروغی تشکیل کابینه داد و با استعفای رضاشاه پسر وی محمدرضا را به سلطنت نشست. فروغی انتخابات فرمایشی دورهی سیزدهم مجلس را ادامه داد و دورهی سیزدهم مجلس شورای ملی آغاز شد. تفاوت محسوس این دوره نسبت به دورههای قبل در آن بود که با اخراج رضاشاه از میزان خفقان و فشار سابق کاسته شد و مجلس تا حدودی نقش غالب خود را بازیافت. با این وجود هیچ تغییر مهمی در ترکیب وکلای مجلس در دورهی سیزدهم مشاهد نشد.
دوره چهاردهم:
چهاردهمین دورة قانونگذاری در تاریخ ۶ اسفند ماه ١٣٢٢ خورشیدی مطابق با اول ربیعالاول ١٣۶٣ هـجری قمری افتتاح گردید. در این مجلس برای نخستین بار پس از تکراری بودن ادوار، تعداد ٨٠٠ کاندیدا بر سر ١٣۶ کرسی مجلس با هم رقابت کردند. این دوره در ٢١ اسفند ١٣٢۴ (٧ ربیعالثانی ١٣۶۵) خاتمه یافت.
در انتخابات دورهی چهاردهم مجلس شورای ملی که در سال 1322 آغاز شد بعد از بیست سال برای اولین بار بود که مردم طعم انتخابات آزاد را چشیدند. از این نظر انتخابات مجلس چهاردهم رقابتیترین و مهمترین انتخابات دوران پهلوی بود. در این دوره نتیجهی انتخابات را نه دولت که نیروهای اجتماعی، گروههای سازمانیافته بهویژه احزاب سیاسی، فراکسیونهای پارلمانی و حامیان خارجی آنها تعیین میکردند. با وجود آنکه انتخابات وضع آزادتری نسبت به گذشته داشت ولی امکان راهیابی نمایندگان واقعی ملت به مجلس مهیا نشد و جز عدهای بقیه همان بافت وکلای زمان رضاشاه بود.
در این دوره محمد حسین خان قشقایی از شهر آباده و خسروخان قشقایی از فیروزآباد به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شدند و محمد ناصر خان نماینده انتصابی مجلس سنای کشور شدند و برای اولین بار سه پسر صولت الدوله قشقایی به عنوان نمایندگان مجلس شورا و مجلس ملی در تهران حضور یافتند.
دوره پانزدهم:
پانزدهمین دورة قانونگذاری پس از یک فترت طولانی (٢ سال و چهار ماه و دو روز) در تاریخ ٢۵ تیرماه ١٣٢۶ خورشیدی مطابق با ٢٨ شعبان ١٣۶۶ افتتاح و در تاریخ ۶ مرداد ماه ١٣٢٨ (٢ شوال ١٣۶٨) به پایان رسید.
در این دوره نیز خسروخان از فیروزآباد و برادرش محمدحسین خان قشقایی از آباده به عنوان نمایندگان مردم برای مجلس شورای ملی انتخاب و محمد ناصرخان سناتور بودند.
دورة شانزدهم:
شانزدهمین دورة قانونگذاری در تاریخ ٢٠ بهمن ماه ١٣٢٨ خورشیدی مطابق با ٢١ ربیعالثانی ١٣۶٩ با نخستین دورة مجلس سنا توسط محمدرضا شاه پهلوی پس از شش ماه و سیزده روز فترت افتتاح گردید. تعدادی از کرسیهای این مجلس در اختیار جبهه ملی قرار گرفت و مصدق و دوستانش مباحث مربوط به نفت را که در دوره پانزدهم مطرح شده بود در این دوره ادامه دادند. در تاریخ ٢٠ مهرماه، مصدق رهبر اقلیت ملی مجلس، دولت را در مورد مسئله نفت استیضاح کرد. در روز سوم اسفند ١٣٢٩، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت ایران به مجلس داده شد و پس از تصویب مجلس در ٢۴ اسفند ١٣٢٩ در ٢٩ اسفند به تصویب مجلس سنا رسید در همین دوره با تمایل نمایندگان مجلس، دکتر مصدق در اردیبهشت ١٣٣٠ به نخست وزیری انتخاب گردید. مجلس شانزدهم در ٢٩ بهمن ١٣٣٠ (٢٢ جمادی الاول ١٣٧١) خاتمه یافت.
در مجلس شانزدهم (1328) با قدرتیابی تدریجی محمدرضاشاه شاهد تسط نیروهای دولتی بر انتخابات هستیم این دخالتها تا بدان حد بود که عدهای در دربار تحصن کرده و خواستار برگزاری انتخابات آزاد بودند ولی این تحصن کار به جایی نبرد. و این بار اقدام انقلابی فداییان اسلام در ترور هژیر که نقش مهمی در انحراف انتخابات داشت کمک شایانی به مبارزات مردم برای ملیشدن صنعت نفت با حمایت آیتالله کاشانی داشت. ورود عناصر مذهبی در جریان امور بار دیگر نشان داد که مجلس اگر بتواند جایی برای آن طبقه داشته باشد قادر خواهد از مسیری انحرافیاش برگشته و به آرمانهای اولیهاش نزدیکتر شود.
در انتخابات دور شانزدهم مجلس خسرو خان بار دیگر از حوزه فیروزآباد به مجلس شورای ملی راه یافت، ناصرخان نیز به عنوان نماینده ی انتصابی سنا از فارس به نمایندگی مجلس سنا برگزیده شد در این دوره از انتخابات، رقیب انتخاباتی محمد حسین خان قشقایی امید سالار بود که مورد حمایت دربار و نخست وزیر -ساعد- بود. پس از مسائلی که بین دو طرف صورت گرفت، در نهایت در دوره شانزدهم به علت عدم برگزاری انتخابات این حوزه نماینده نداشت
در این دوره که موضوع ملی شدن نفت در اوج خود بود، خسرو قشقایی عضو و مخبر کمیسیون نفت در محلس بود. و به موجب صورتجلسه بست وششم کمیسیون به تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۲۹ عبدالرحمن فرامرز چنین پاسخ میدهد: "راجع به ملی بودن نفت که جناب آقای قشقائی (خسرو)پیشنهاد کردند" بر این اساس پیشنهاد ملی شدن نفت را آقای عبدالرحمن فرامرزی به خسرو قشقایی نسبت می دهند..
این دوره اوج قدرت سیاسی اجتماعی سران ایل قشقایی بود و در همه زمینه ها با دکتر محمد مصدق همفکری و همکاری داشتند. اما تحولی در زندگی مردم ایل صورت نگرفته و سران ایل هر چند دارای نفوذ و قدرت سیاسی در کشور بودند، اما دستاوردی از خود در این دوره برای مردم ایل به یادگار باقی نگذاشتند.
دوره هفدهم:
هفدهمین دورة قانونگذاری در تاریخ ١٧ اردیبهشت ماه ١٣٣١ خورشیدی مطابق با ٢ شعبان ١٣٧١ افتتاح شد در حالی که از ١٣۶ کرسی نمایندگان فقط ٧٩ کرسی آن دارای نماینده بود. به دنبال درگیری مصدق با مخالفان، مصدق در ١٢ مرداد ١٣٣٢ طی رفراندومی دوره هفدهم مجلس شورای ملی منحل و شروع انتخابات دوره هیجدهم موکول به اصلاح قانون انتخابات کرد.
شاه از فرصت عدم وجود مجلس استفاده کرده مصدق را عزل و زاهدی را به نخست وزیری گماشت. شاه طی فرمانی در ٢٨ آبان ١٣٣٢ دستور انحلال مجلسین را صادر کرد.
در این دوره نیز هر سه برادران قشقایی عضو مجلس شورای اسلامی و سنای ایران بودند. و این آخرین دوره حضور آنان در صحنه سیاسی داخل ایران بودند و بعد از کودتای 28 مرداد از حضور در دایره سیاسی ایران بازماندند و دوران مهاجرت آنان به خارج از ایران آغاز شد و تا انقلاب اسلامی ایران ادامه داشت.
کارنامه نمایندگان و سران ایل قشقایی برای مردم ایل
« از سوی دیگر، برادران قشقایی با حضور در مجلس شورای ملی و سنا توانستند ضمن افزایش نفوذ و اقتدار سیاسی خود، با نزدیکی به مراکز قدرت و با استفاده از موقعیت پیش آمده تلا ش های خود را به منظور بهبود اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایل قشقایی و مناطق همجوار سرعت دهند. از جمله این اقدامات تلاش و پی گیری یک سلسله طرح های عمرانی در فیروزآباد بود که مقر اصلی قشقایی ها به شمار می آمد. آنان افزون بر جلب نظر دولت به منظور اختصاص بودجه برای طرح های عمرانی، خود نیز با سرمایه ی شخصی تأسیساتی را به راه انداختند نظیر ساخت یک بیمارستان و یک دستگاه مدرسه در فیروزآباد. .
طرح جاده شیراز- فیروز آباد- بوشهر
نخستین طرح پیشنهادی برادران قشقایی، طرح احداث جاده شیراز- فیروزآباد-بوشهر بود، که در دوره نخست وزیری علی منصور و سپس رزم آرا پی گیریشد)خسرو قشقایی و سایر نمایندگان به نخست وزیر، اسناد ریاست، 7/ 2/ 1329 ، ش 6349 )
. این جاده که از املاک ایل قشقایی عبور می کرد، می توانست نقش زیادی در رونق اقتصادی آن مناطق داشته باشد. این طرح به طور مرتب از جانب برادران قشقایی پی گیری شد و اعتبار آن نیز در بودجه سال های 1329و 1330 ﻫ.ش پیش بینی گردید )همان، 31 / 5/ 1329 ) با وجود این که 35 کیلومتر از این جاده توسط مهندسان وزارت راه نقشه برداری شد، اما به دلیل کارش کنی هایی که از سوی برخی از مخالفان سیاسی از جمله دربار صورت گرفت، این پروژه ناتمام ماند. دولت نیز به بهانه عدم اختصاص اعتبار از سوی سازمان برنامه دستور توقف این طرح را صادر کرد.
طرح کارخانه قند آباده
یکی از طرح های عمرانی پیش نهادی قشقاییها، طرح کشت چغندرقند درفیروزآباد (همان، 17 / 5/ 1329 ) و ایجاد کارخانه قند در آباده بود. به زعم آنان به ثمر رسیدن این طرح ها موجب اشتغال عشایر، اسکان خودجوش و بالا بردنسطح کشاورزی در منطقه میشد )همان، 27 / 9/ 1329 (،
اما دولت رزم آرا با طرح کشت چغندرقند در فیروزآباد به دلیل بعد مسافت طولانی با کارخانه قند
مرودشت آن ر ا غیراقتصادی دانست. اما با طرح احداث کارخانه قند و کشت چغندر در آباده موافقت و به سازمان برنامه به منظور پی گیری و اقدامات لازم ابلاغ شد)خسرو قشقایی به رزم آرا، (اسناد ریاست، 29 / 9/ 1329 ، 6349 (.
طرح سد رودخانه قره آغاج
از جمله دیگر طرح های عمرانی در حوزه ی فیروزآباد که از جانب خسرو خان به رزم آرا پیشنهاد شد، طرح احداث سد بر روی رودخانه ی قره آغاج بود. وی در توجیه اقتصادی این طرح اظهار کرد از آنجا که اراضی ساحلی رودخانه در بخش قیروکارزین مراتع ایل قشقایی است، احداث این سد در ایجاد اشتغال برای قشقاییها و دیگر افراد ساکن در این مناطق و بالا بردن تولید محصولات کشاورزی مثمر ثمر خواهد بود. افزون بر این، زمینه ای برای جذب مردم کوچ نشین به منظور اسکان و زراعت در این نواحی خواهد شد (همان، 1329/9/18 ) این طرح نیز پس از موافقت اولیه رزم آرا، بنا بر دستور وی . رزم آرا اعلام کرد در حالی که طرح احداث این جاده تنها نیاز به 70 الی 100 میلیون ریال هزینه دارد اما سازمان برنامه چنین بودجه ای را تأمین نمی کند (همان، 12 / 6/ 1329 ) . وزارت کشاورزی اعلام کرد که چون حوزه ی کار کارخانه قند مرودشت شعاع 90 کیلومتری می باشد، به دلیل فاصله ی 150 کیلومتری فیروز آباد با کارخانه، برای ظرفیت فعلی آن مقرون به صرفه نیست (مرکز اسناد ریاست جمهوری، 1329/6/11 ، 6642 (. تعدادی از مهندسان و کارشناسان وزرات کشاورزی برای مطالعه و بررسی طرح به منطقه اعزام شدند (همان، 27 / 9/ 1329 (.
طرح دارالتربیه عشایری
در کنار طرح های عمرانی فوق، سران قشقایی به منظور ارتقای سطح فرهنگ و دانش فرزندان عشایر، طرح احداث سه باب دارالتربیه عشایری در شهرستان های شیراز، فسا و فیروزآباد را مطرح کردند (همان، 29 / 9/ 1329 ، 6642 ). این طرح که از جانب ناصرخان مطرح شده بود با موافقت رزم آرا دستورات لازم مبنی بر پرداخت اعتبار آن صادر شد (همان، 30 / 8/ 1329 ). به این ترتیب، وزارت فرهنگ تصویب کرد که به منظور ارائه ی خدمات آموزشی به فرزندان عشایر فارس سه دستگاه مدرسه ی شبانه روزی به نام دارالتربیه عشایری در شهرهای شیراز برای ایل بویراحمد، فیرزوآباد برای ایل قشقایی و فسا برای ایل عرب خمسه احداث شود (س هرابی، 1373 ، 55 (.
از این رو، ناصرخان با اهدای یک قطعه زمین از املاک خود واقع در خیابان ناصرآبادِ فیروزآباد به مساحت یازده هزار متر مربع تلاش کرد که این طرح را عملی سازد )همان(. بنای ساختمان شروع شد، اما به رغم احداث قسمتی از ساختمان مدتی بعد به علت کسری بودجه دولت متوقف گردید و پس از حوادث سیاسی س ل 1332 کاملاً به فراموشی سپرده شد.
به این ترتیب، با وجود پی گیری ها و تلاش های زیاد سران قشقایی به منظوراجرای طرح های مختلف عمرانی به دلایلی از جمله مخالفت دربار و برخی ازمخالفان محلی در فارس کارشکنی می شد. از آن گذشته، به دلیل تشنجاتسیاسی دوران ملی شدن صنعت نفت و قطع درآمد نفت که بنیاد اصلی اقتصادکشور به شمار می آمد، طرح های قشقایی ها هم زمان با دیگر طرح های عمرانی کشور با قطع بودجه به تعطیلی سپرده شد. با نگاهی به طرح های آموزش ی و عمرانی ارائه ش ده از س وی سران قشقایی و بررسی اهداف آن ان در هنگام ارائه طرح می توان دریافت که به رغم برخی تبلیغات منفی و اظهارنظرها درباره ی بی توجهی آنان به معیشت و ارتقای سطح فرهنگی مردم عادی ایل، آنان اهمیت ویژه ای برای این مسائل قائل بوده اند.
از سوی دیگر، چنین به نظر می رسد که سران قشقایی به دلیل ارتباطی که با جوامع مدرن داشتند، دریافته بودند که شیوه ی زندگی ایلی دیگر پاسخگوی نیازهای جهان آینده نیست. از این رو، در تلاش بودند که ضمن حفظ قالب سنتی و قومی ایل به تدریج تغییرات اصولی در شیوه ی معیشت و زیست مردم ایل به وجود آورند.__"
بررسی این فعالیت های نمایندگان و رهبران ایل قشقایی به طور اجمال چنین است:
1. این سروران ایل قشقاییز سالهای 1304 شمسی رهبری ایل را بر عهده داشتند. از سال 1322 شمسی تا سال 1332 شمسی که از کشور رانده شدند در سمت نمایندگی و مردم را در مجلس شورا و سنا عهده دار بودند. با توجه به تاریخ اقدامات فوق نشان می دهد که این فعالیت ها که به آن اشاره شده است تنها در آخر سال 1329 که کشور در اوج مشکلات سیاسی و کشمکش های ملی شدن نفت بود، و مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور در اوج تاریخی بود. رزم آرا که در دوره وی این طرح ها مطرح شده است مشغول بده و بستان های سیاسی بود. نمایندگان قشقایی برنامه هایی را به وی پیشنهاد کرده اند که آن مرد سیاسی نظامی هم با این برنامه ها روی موافق نشان داده ولی می دانسته است که پولی برای اجرا ندارد. چون دولت حتی پرداخت حقوق کارکنانش را هم با دریافت وام کارسازی می کرده است. چرا در سالهای پیشین کاری صورت نگرفته است؟ آنان سی سال رهبر این ایل بودند؟ و یا لااقل از شش سال قبل یعنی از سال 1322 تا 1328 که همواره نماینده در مجلس بودند و پایتخت نشین، چرا هیچ کوششی نداشته اند.؟؟؟
2. هیچ یک از این برنامه های اصلاحی که برای رفاه مردم قشقایی در تصور نمایندگان و رهبرانشان بود با تمام کوشش و پی گیری مستمر آن ها به ثمر نرسید!! آن هم به دلیل این که سازمان برنامه بودجه نداشت؟
3. مردم ایل قشقایی یکی از بزرگترین پرداخت کنندگان مالیاتی کشور بوده اند. عشایر هر سال به غیر از پرداخت ها و پیش کش های خاص که برای خان ها، عروسی دختران و پسران آن ها می دادند. از کل دارایی خود که همان احشام آن ها بود، سالیانه 4 درصد مالیات می دادند. معمولا در همه دنیا رسم است که شما مالیات را بر مبنای «درآمد» پرداخت می کنید و نه درآمد. حال اگر درآمد عشایر را در کل موجودی احشام آنها هر سال 15 درصد فرض کنیم که در واقع امر کمتر از این است. مالیات آنان بر این اساس یعنی 100* 4 = 400 و تقسیم بر 15 می شود 26.6 درصد. و این مالیات ها تقدیم خوانین می شد.
4. این مالیات که با توجه به تعداد کثیر عشایر قشقایی در آن سالها سر به میلیون ها تومان می زد، برای چه کاری صرف می شد؟ آیا این گیرندگان مالیات حسابی از این درآمد به کسی گزارش کرده اند؟ و آیا معلوم است که آن را صرف چه کارهایی کرده اند؟ آیا این مبارزان نهضت ملی ایران که برای حقوق مردم ایران(!!) تلاش می کردند، مردم خود را بی نیاز از هر بهره ای می دانستند؟
سلام
اگه میخوای یه سایت با امکانات عالی و قیمت منصفاته را بندازی اطلاع بده در ضمن بعدا هم می تونی امکانات بهش اضافه کنی هم شیک و با کلاس تره و تو گوگل هم بهتر دیده مبشی
ضرر نمیکنی باور کن طوری راهنماییت میکنم که زود یاد میگیری اصلا سخت نیست چون مدیریتش از وبلاگ خیلی آسونتره
هر امکانی دلت خواست سه سوت آماده اش میکنم
اوکی
خبر بده
فعلا بای
apraianeh@gmail.com
به وبلاگ من خوش آمدید
فرهاد میرزایی از طایفه شش بلوکی تیره هیبت لو که دوران تحصیلات ابتدایی را در عشایر ودوره تحصیلات متوسطه رادر هنرستان عشایری در آب باریک گذرانده ودرسال 63در تربیت معلم ودرسال 71 کارشناسی گرفتم چون علاقه شدیدی به ایل دارم سعی نمودم مطالبی گرد اوری نمایم/
نظر دهید
بینهایت خوشحال اولام